محل تبلیغات شما
به نام خدا . یه ماگ بزرگ دمنوش گل گاو زبون و بادرنجبویه دم کردم ، دیدن رنگ صورتی ای که از صافی ماگ دمنوش به بیرون میزنه میشه لبخند روی لبم مابین کلی عددی که جلومه و فاندامنتالی که باید بشدت درست دربارش پیش برم . ازونطرف تو زنگ میزنی و شنیدن صدات اون لبخند صورتی رو پررنگ تر میکنه و یه خداروشکر زیر لبم میاره . همه نگرانن. نگران اوضاع پیش رو. کیه بگه من نیستم؟ ولی یوقتایی یکی پیدا میشه که میگی باخودت: ببین آره همه چیز شلوغ و درهم و نامعلومه ولی چنین نیز

من اگر صد سال برگردم به عقب

بارها گفته ام و بار دگر میگویم

به کدام شیوه به تو شرح دهم حالم را؟

پیش ,لبم ,ولی ,لبخند ,صورتی ,رو ,اوضاع پیش ,پیش رو ,نگران اوضاع ,نگرانن نگران ,همه نگرانن

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها